اولین شهربازی رفتنت همراه با درد دندون
سلام مامانی من مامان فدای اون چشمای مهربونت بشه که موقع خداحافظی صبح تو بغل مامانی توش می خونم که می دونی من رو تا بعد از ظهر نمی بینی امروز بازم دلتنگیهای روزای اول اومده سراغم. همونایی که خیلی طول کشید تا بهشون عادت کنم . شاید دلیلش ناراحتی هایی باشه که برای دندون درآوردن داری . شایدم نه یه سرماخوردگی ساده . نمیدونم هر چی که هست خیلی دلتنگتم. هر وقت جمعه ای میاد که پنجشنبه اشم تعطیلم و 2 روز کامل پیشت می مونم جدایی ازت تو روز شنبه برام سخت میشه و تا الانم که می بینی نتونستم باهاش کنار بیام. امروز تو اداره دمق دمقم ، تا کی ساعت 2 و نیم بشه بیام پیش پسر دردونه ام. دیشب (21 مرداد) وقتی خیلی ...
نویسنده :
مامان متين
10:29
وقتي شصت پاتو ميخوري
مامان فدای چشمات بشه الهیییییییییییییییییییییییییییییی سلام قندک من عسل من دورت بگردم .....بعدا وبلاگت رو میخونی نگی مامان چقدر منو لوس میکنه .چی کار کنم که عاشقتم. تمام وجودم متعلق به توئه امروز صبح که میدادمت به مامانی خواب بودی ، اما دلم نیومد بدون خداحافظی ازت جدا شم یه بوس گنده ازت گرفتم و نازت کردم. عشق عزیزم این 2 روز تعطیلی خیلی بهمون خوش گذشت. طبق معمول روزهای تعطیل کلی با هم بازی کردیم...مهمونی رفتیم و پارک و ددددددد مامانی تازه خوب شده .البته خودتم تازه بهتر شدی تب داشتی. هفته پیش 21 ام بابا از مکه برگشت .من و شما و مامانی و بابایی رفتیم فرودگاه پیشواز. شما هم تو فرودگاه هام هامت رو خوردی و تو بغل ...
نویسنده :
مامان متين
14:15